در فیلمنامه نوشته شده توسط مایکل نیلون، کیج به عنوان پدر خانواده در کنار جدن مارتل و مکسول جنکینز ظاهر می شود. خانواده ای که با پایان دنیا روبروست. «آرکادیا» فیلمی است که خودش را جدی می گیرد و به همین دلیل تعلیق و زمینه های فیلم نتیجه دلخواه را به همراه دارد و نقاط عطف فیلم را به شکلی باشکوه نشان می دهد. شاید آرکادیا چرخ را دوباره اختراع نکرده باشد، اما شما درگیر یک فیلم عالی و دیدنی هستید که با داستان آخرالزمانی خود به سرعت شما را به جلو می برد.
نقد و بررسی فیلم آرکادیا
داستان با پاول (با بازی نیکلاس کیج) شروع می شود. او از میان ویرانه های دنیای قدیم، دنیایی در حال فروپاشی، سفر می کند تا آنچه را که باقی مانده است جمع آوری کند. ابتدای فیلم یادآور فیلم «فرزندان مردان» به کارگردانی آلفونسو کوارون است. افتتاحیه ای که پویایی کمتری دارد، اما در ثبت آنچه می خواهد مؤثر و موفق است. بدون اینکه کیج دیالوگ را بگوید، ما متوجه می شویم که پل کیست و با چه چیزی مخالف است. ما او را می بینیم که به هر کجا که می تواند عجله می کند، اما در حالی که نزدیک می شود و وارد شهری می شود که به نظر می رسد توسط چیزی شوم تسخیر شده است، با احتیاط قدم می گذارد. در یک نقطه از فیلم دوربین می ایستد اما کیج به راه خود ادامه می دهد. بینندگان متوجه می شوند که او خارج از دوربین با چیزی بسیار وحشتناک مبارزه می کند.
پس از آن، فیلم صحنه ای از این دنیای جدید و پاول را به ما نشان می دهد که به نظر می رسد با آن خداحافظی می کند. سپس پاول به جایی که دو پسر کوچکش را پنهان کرده بود باز می گردد. او به فرزندانش دلداری می دهد، اما در واقع بسیار نگران چیزی است که در مقابل آنها می بیند. سپس فیلم پانزده سال به جلو میپرد و ما جوزف و توماس را میبینیم که هنوز با پدرشان در خانهای دورافتاده زنده هستند. همانطور که "آرکادیا" به ما پسرانی را نشان می دهد که با عجله به خانه می روند و پل مطمئن می شود که فرزندانش قبل از قدم گذاشتن در خانه، مطمئن هستند که در داخل خانه هستند، ما می فهمیم که در دنیای "آرکادیا" شب گذرانی در بیرون به معنای مرگ حتمی است.
20 فیلم برتر نیکلاس کیج از دهه 80 تا امروز
وقتی صدای بلندی بر در خانه آنها به صدا در می آید، واضح است که هرچه بیرون پرسه می زند، دفاع بازماندگان را آزمایش می کند و سعی می کند راهی برای ورود پیدا کند. هرچند که در ادامه با شکل و شمایل این موجودات به خوبی آشنا می شویم. آرکادیا»، حتی شنیدن صدای آنها نیز ترسناک و ترسناک است. با پیشرفت فیلم، صداهای این موجودات وحشتناک تر می شود.
نیکلاس کیج
شاید در ابتدا، Arcadia مانند تلاقی بین فیلم A Quiet Place و سریال تلویزیونی From به نظر برسد، اما Arcadia بلافاصله خود را از هر اثر مشابهی متمایز می کند. قاعده فیلم این است که هیچ قانونی در این دنیا وجود ندارد. صحنهای در فیلم وجود دارد که به نشان دادن رنج شخصیتهای نوجوان آن اختصاص دارد، بهخصوص که آنها چیز زیادی درباره پایان دنیا نمیدانند.
در این صحنه توماس در حال بازی با دختری به نام شارلوت (با بازی سیدی سوورال) است که در یکی از جوامع همسایه زندگی می کند. در آنجا دو نوجوان سعی میکنند به یکدیگر توضیح دهند که چرا دنیا به پایان رسیده است، اما داستانهای عجیبی که برای هم تعریف میکنند بسیار بازیگوش است و به همین دلیل حقیقت برای مخاطب آشکار نمیشود. با این حال، یک تصویر کلی در ذهن بینندگان ایجاد می کند. اگرچه «آرکادیا» تمایلی به نمایش صحنه های خشونت آمیز ندارد، اما وقتی هوا تاریک می شود و هیولاها برای شکار بیرون می آیند، شاهد تصاویری خونین و ترسناک هستیم.
6 فیلم ابرقهرمانی نیکلاس کیج از بدترین تا بهترین
یکی از صحنههای برجسته در «آرکادیا» جایی است که دستی هیولا از سوراخ در بیرون میآید و سرعت وقایع کاهش مییابد. به همین دلیل این صحنه همچنان ادامه دارد تا سرانجام دست فردی را که به عنوان نگهبان در آنجا نشسته و به خواب رفته است را می گیرد. این صحنه نه تنها از نظر جلوه های بصری بسیار خوب است، بلکه نحوه ساخت آن نیز از نقاط قوت آن است. با ادامه فیلم، شاهد صحنه های پر هرج و مرج بیشتری هستیم، اما تماشای چیزی که به آرامی به سمت شما می آید تا شما را در مشت خود بگیرد، واقعا منحصر به فرد و خاص است.
اگرچه باید توجه داشت که «آرکادیا» برای پیشبرد داستان به هیولاها محدود نمی شود. در عوض، درست در جایی که هیچ کس انتظارش را ندارد، فیلم راه هایی برای خلق وحشت پیدا می کند. در نقطه ای از آرکادیا، توماس در حال بازگشت به خانه است که ناگهان به یک گودال تاریک برخورد می کند. نحوه فیلمبرداری به گونه ای است که احساس می کنید در آن گودال افتاده اید. این حادثه است که باعث می شود پل یوسف را در خانه تنها بگذارد و بیرون برود تا خود توماس را پیدا کند. داستان آرکادیا چیزهای بیشتری وجود دارد، اما بقیه چیزها بهترین تجربه را برای خودتان بدون هیچ پیش زمینه ای انجام دهید. آنچه می توان گفت این است که انسان های باقی مانده به زودی در خواهند یافت که صلح شکننده ای که برای ایجاد آن جنگیده اند، ممکن است به زودی به هیچ تبدیل شود.
توماس و جوزف
:: بازدید از این مطلب : 71
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5